۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

فاروق وردک؛ رفیق دزد یا همراه قافله؟




روز بروز دشمنی طالبان با معارف بیشتر می شود و اراده حمایت از معارف در حکومت کمتر و کمتر. این گروه همه روزه روش های جدید حمله بر معارف را در پیش می گیرند و وزارت معارف نیز توجیهات تازه تری برای تبرئه آنها روانه بازار مطبوعات و افکار عمومی می کند. طالبان هر روز مکاتب بیشتری می سوزانند و لحن وزیر در برابر آنها نرم تر می شود. هر روز دانش آموزان بیشتر از دیروز مسموم می شوند و فاروق وردک نیز توجیهات تازه تری برای تبرئه برادران ناراضی اش بر زبان می آورد. آقای وردک دو سال پیش اعلان کرده بود که تا دوسال آینده هیچ دانش آموزی از مکتب بازنخواهد ماند، ولی همین اکنون تنها در ولایت زابل حداقل بیش از ده هزار دانش آموز از مکتب محروم می باشند. وزارت معارف وعده داد که دیگر مسمومیت دانش آموزان اتفاق نمی افتد، ولی همین دیروز بیش از یکصدو پنجاه دانش آموز دختر در شهر مزارشریف مسموم شدند. آقای وردک بارها وعده داد که دیگر دانش آموزان مسموم نمی شود ولی هر روز این فاجعه اتفاق افتاد. وزیر معارف برای تبرئه طالبان، این امر را به باد و باران، هوا و زمین، طبیعت و آدم و خلاصه هرچیزی غیر از طالبان نسبت داد ولی هیچکدام برای دانش آموزان و مردم مقبول واقع نشد. وقتی این حربه وزیر برای تبرئه برادران ناراضی اش کارگر نیفتاد و جلو فریاد مردم را نگرفت، دانش آموزان و معلمین را تهدید کرد که نگویند مسموم شده اند. او گفت اگر بعد از این یک دانش آموز "مسموم شده ای" بگوید که مسموم شده، خودش، معلم و مدیر مکتبش را مجازات خواهد کرد.
اکنون وزیر معارف از دیگر کارها دست گرفته و تمام هم و غمش تبرئه طالبان از دست داشتن در این رویداد است. او دیگر پروای معارف، دانش آموزان و مردم را ندارند، بلکه نگرانی اصلی اش این است که نشود دستی رو شود و با وارد شدن اتهامی بر طالبان، وجهه برادران ناراضی اش تخریش! شود و بر مصالحه تاثیر منفی بگذارد.
این توجیهات و به آب و به آتش زدن های وزیر، دیگر برای مردم افغانستان پذیرفتنی نیست. اکنون همه می داند که مسمومیت دانش آموزان نه یک امر عادی یا حادثه ای غیرعمدی، بلکه یک برنامه کلان می باشد. برنامه ای که برای دشمنی با مردم افغانستان، آسیب رساندن به معارف، جلوگیری از گسترش معارف در مناطق مشخص و باج گیری از حکومت و جامعه جهانی می باشد که جز طالبان هیچ کس دیگری، بدنبال این سودا نیست. حقیقت این است که وزارت معارف در جال مصلحت های مصالحه با طالبان گیر کرده و تمام توجیهات و دفاعیات وزیر معارف از طالبان در همین راستا صورت می گیرد. آنها ترس این را دارد که با تداوم دشمنی طالبان با معارف، پروسه مصالحه تحت سوال قرار گرفته و مردم از آن حمایت نمی کند. او ترس این را دارد که اگر گفته شود "طالبان مکتبی را سوختانده یا بسته، یا دانش آموزانی را مسموم کرده و یا معلمی را کشته است" وجهه واقعی برادران ناراضی رییس جمهور به مردم بازنمایی شده و ممکن است آنها پایش را از مسیر مصالحه حکومت افغانستان بیرون بکشد. به همین خاطر ذلیلانه برتمام این واقعیت ها چشم بسته و منتظر صدای ترحم آمیزی از سوی طالبان می باشد.
وزارت معارف در بیانیه ها و اطلاعیه های رسمی اش، عواملی نظیر وجود کودهای کیمیاوی، استشمام گازهای برخواسته از کارخانه یا تاسیساتی در اطراف مکاتب، استفاده از خوراکی های غیراستاندارد، ناخوشی های روانی در میان دانش آموزان و خلاصه هرچیز ممکن دیگر در اطراف و محیط مکتب نسبت داده، اما برای قبولی این توجیهات سوال های زیادی وجود دارد. اینکه اولا کودحیوانی در محیط یا اطراف مکاتب در شهرها چه می کند و دوم اینکه چرا یک روز، دختران به شکل گروهی و دسته جمعی دچار مسمومیت می شوند؟ چطور ممکن است ده ها دانش آموز سالم و صحتمند به یکباره ناخوشی روانی پیدا کند و دچار مسمومیت می شوند؟ مگر تنها بچه ها در محیط مکتب از خوراکی های غیراستاندارد که در بازار پخش می باشد، خریداری می نماید؟ چرا این مسمومیت در خانه، کوچه، محیط بازی و کار دانش آموزان که بیشترین اوقات روزانه اش را در آنجاها می گذرانند، پیش نمی آید؟ و صدها پرسش دیگر. هیچیک این توجیهات مردم افغانستان را قانع نساخته و ننگ این فاجعه را پاک کرده نمی تواند. بنابراین وزارت معارف باید در این راستا، جسورانه و فارغ از مصلحت های مصالحه و مذاکره عمل نموده و از دانش آموزان و معارف حمایت نماید. 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر