۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

معادله قطر؛ شوق آمریکا، تردید افغانستان

هادی صادقی


روز گذشته فرستاده خاص اوباما برای افغانستان و پاکستان عازم دوحه شد و قرار است امروز با مسئولین دفتر طالبان در دوحه مذاکره نماید. جان کری نیز در حاشیه کنفرانس حامیان مخالفان بشاراسد در دوحه، در این مورد گفته که "حالا همه چی به طالبان بستگی دارد". او ایجاد دفتر طالبان در قطر را بزرگترین تلاش برای مذاکرات صلح خوانده و از طالبان خواسته که باید از این فرصت استفاده نموده و نگذارند که امیدواری برای صلح خدشه دار شود. آقای کری افزوده که آمریکا و شورای عالی صلح افغانستان هردو آماده مذاکره با طالبان می باشند اما این طالبان است که از این فرصت استفاده می نماید یا خیر. وی همچنان تاکید که در صورت حاضر نشدن طالبان به گفتگوهای صلح، دفتر قطر دوباره بسته خواهدشد.  
حکومت افغانستان از آغاز به جریان قطر به عنوان یک ناگزیری تحمیل شده از سوی امریکا می نگریستند و اینک نیز به صداقت آمریکا و طالبان در مورد دفتر قطر با تردید نگاه می کنند. علی رغم برداشتن لوحه و پرچم "امارت اسلامی" از دفتر طالبان در قطر و اطمینان بخشی های مقام های آمریکایی، هنوز هم به این دفتر و مذاکرات آمریکا و طالبان با سوء ظن می نگرد. هرچند آقای کری ظاهرا به نمایندگی از شورای عالی صلح آمادگی حکومت افغانستان را به شرکت در گفتگو با دفتر قطر طالبان اعلان کرده، اما تاکنون حکومت افغانستان خود رسما برای مذاکره با این دفتر اعلام آمادگی نکرده است. حکومت افغانستان از زمانیکه در اعتراض به نصب لوحه و چرچم "امارت اسلامی" از شرکت در گفتگو با این دفتر انصراف داد، تاهنوز رسما اعلان نکرده که در این مذاکرات شرکت می کند یاخیر.
حقیقت این است که هنوز حکومت افغانستان از صداقت امریکا نسبت به تعهداتش در قبال افغانستان و نیات این دفتر اطمینان ندارد و به همین ترتیب همواره با این روند با تردید نگاه می کنند. آمریکا همواره تلاش کرده روند گفتگوها را خودش یا بازیگران منطقه ای مورد اعتمادش به پیش ببرد. در طول دوسال گذشته که جریان قطر مدیریت مذاکرات صلح با طالبان را بدست داشته، همیشه حکومت افغانستان در مقابل کارهای انجام شده قرار داده شده است. دو سال پیش پس از فاش شدن گفتگوهای پنهانی آمریکا و قطر با طالبان جبهه قطر باز شد و حکومت افغانستان در مقابل کار انجام شده قرار گرفت. در آن زمان نیزحکومت افغانستان در ابتدا با فراخواندن سفیرش از دوحه واکنش سختی نشان داد اما نهایتا این ناگزیری تحمیل شده را پذیرفت. در طول دو سال گذشته همواره به این جریان با تردید نگریسته و عملا از تمام روند مذاکرات صلح که از سوی این جبهه به پیش برده شده، در حاشیه قرار داشته است. اکنون نیز با ایجاد دفتر طالبان در قطر، حکومت افغانستان در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت و هرچند با مخالفت های سخت، اما نهایتا ناگزیر این دفتر را به رسمیت خواهد شناخت.
پنهان کاری ها و بازی های پیچیده آمریکا در این خصوص نه تنها برای حکومت بلکه برای مردم افغانستان و تمام جریان های سیاسی کشور نگران کننده می باشد. شاید مهمترین نگرانی حکومت از دست دادن و یا کاهش قدرت و یاهم توافق آمریکا با طالبان برای تقسیم قدرت باشد؛ اما نگرانی های جامعه مدنی، احزاب سیاسی و مردم افغانستان مهمتر از آنها می باشد. مردم افغانستان از این نگران اند که نشود آمریکا به خاطر الزام ها و مجبوریت های داخلی و بیرونی خود بر سر ارزش ها و دست آوردهای ده سال گذشته مردم افغانستان با طالبان معامله نموده و بر جنایت های این گروه چشم ببندد. نشود سازش و مذاکره آنها با طالبان دهشت و وحشت دوباره طالبان را به ارمغان آورد. حداقل تعهد و یا صداقت دولت افغانستان به حفظ این دست آوردها قابل درک است، اما هیچ اطمینانی از تعهد و صداقت آمریکا وجود ندارد. ملاک عمل آمریکا و سایر بازیگران منطقه ای در این معادله منافع ملی و الزامات سیاست های داخلی و خارجی آنها می باشد، نه دغدغه ها و ارزش های مردم افغانستان.  بنابراین باید رهبری این گفتگوها به دوش دولت افغانستان باشد تا نگرانی های مردم از زایل شدن ارزش ها و دست آوردهای ده سال گذشته رفع شود. هرچند نقش آمریکا و سایر بازیگران منطقه ای از الزام های اساسی و اجتناب ناپذیر روند گفتگوهای صلح می باشد، اما رهبری و مدیریت این پروسه از سوی آمریکا و یا بازیگران منطقه ای برای مردم افغانستان قناعت بخش نبوده و نگرانی های مردم از چگونگی این مذاکرات را رفع نمی تواند.

 

ابهام در قطر، تردید در کابل


هادی صادقی
دفتر طالبان در قطر و روند مشکوکی که در محور این دفتر از سوی آمریکائیها و دیگر بازیگران منطقه ای دخیل در پروسه مصالحه راه اندازی شده، نگرانی های جدی دولت و مردم افغانستان را ببار آورده است. مهمترین نگرانی دولت و مردم افغانستان تبدیل شدن دفتر قطر و بدین ترتیب طالبان به عنوان دولتی در تبعید و ساختاری موازی با حکومت افغانستان است. اینکه نشود طالبان از دفتر قطر با آمریکائیها و سایر کشورهای دخیل در قضیه افغانستان در مورد سرنوشت مردم افغانستان و روندهای سیاسی آینده کشور تصمیم بگیرند. ترس مردم از این است که آمریکائیها ارزش ها و دست آوردهای ده سال گذشته را به پای مصالحه با طالبان قربانی نماید و بدون هیچ اعتنایی به خواست ها و مطالبات مردم افغانستان، با طالبان مذاکره نماید. هرچند لوحه و پرچم امارت اسلامی از دفتر قطر برداشته شده و اوباما نیز ضمانت های به حکومت افغانستان در این مورد داده است؛ اما روند مبهم و مذاکرات مشکوک دفتر قطر، مانع از ایجاد اعتماد مردم افغانستان به این مذاکرات می شود. زمانی دولت و مردم افغانستان به این مذاکرات اعتماد می کنند که رهبری و مدیریت گفتگوها بدست دولت افغانستان باشد. صلاحیت این دفتر مشخص شده باشد، هویت مذاکره کننده گان طالب روشن و قابل اعتماد باشد و مهلت زمانی مشروعیت این دفتر تعیین گردیده باشد. در حال حاضر هیچیک از این موضوعات مشخص نیست. حکومت افغانستان تاکید دارد که باید از این دفتر فقط مورد گفتگوهای صلح استفاده شود؛ اما طالبان اهداف فراتر از این را تعقیب می نمایند. در بیانیه ای که طالبان به مناسبت ایجاد دفتر قطر منتشر کرده به وضوح به صلاحیت های یک دولت اشاره رفته است. "بهبود روابط با کشورهای منطقه و جهان، تماس با سازمان ملل و سایر نهادهای بین المللی دولتی و غیر دولتی و نیز ایجاد یک نظام مستقل اسلامی" که به عنوان اهداف طالبان از ایجاد دفتر قطر نام گرفته شده، همه از صلاحیت ها و نشانه های یک دولت مستقل است. در حالیکه اصولا این دفتر بایستی صرفا در محدوده مذاکرات صلح با طرف های درگیر روی چگونگی پایان دادن به جنگ و خشونت فعالیت نماید و اساسا تامین روابط یک گروه جنگی در داخل یک کشور هیچ ربطی به تامین با بهبود روابط با کشورهای جهان و منطقه ندارد. در مورد هویت کسانیکه  در این دفتر به نمایندگی از طالبان مذاکره می نمایند نیز تردید های جدی خلق شده است. به تازگی امرالله صالح رییس پیشین امنیت ملی افغانستان گفته این افراد در طول دوازده سال گذشته هیچ ملاقاتی با ملا عمر نداشته است. او ادعا کرده که سفر و حضور آنها در این دفتر از سوی پاکستان تدارک دیده شده و در واقع این افراد گماشته شدگان پاکستان هستند. حوزه کار، محورهای کار و صلاحیت های این دفتر نیز نه از نظر زمانی و نه هم از نظر حیطه کاری مشخص نشده است. بنابراین، این دفتر به شدت مشکوک بوده و تا جلب اعتماد مردم افغانستان فاصله زیادی دارد. آمریکا و سایر بازیگردانان دفتر قطر باید صداقت خود را نشان داده و به مردم افغانستان ثابت کند که بجز ختم جنگ و یافتن صلح، اجنداهای سیاسی دیگر را تعقیب نمی نمایند.

۱۳۹۲ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

کمیشنرانِ جدید و زنگ خطر برای کمسیون مستقل حقوق بشر

هادی صادقی



تقرری های جدید از سوی رییس جمهور کرزی در کمسیون مستقل حقوق بشر انتقاد ها و نگرانی های گسترده جامعه مدنی و فعالین حقوق بشر را برانگیخته است. رییس جمهور کرزی اخیرا در فرمانی پنج تن را به عنوان کمیشنران جدید این کمسیون معرفی نمودند. گفته می شود بجز یک تن آنان که پیش از این در این نهاد کار کرده، دیگر هیچ یک از آنها تجربه و تخصص در عرصه حقوق بشر را ندارند. علاوه برآن گفته می شود این افراد وابستگی های شدید حزبی و سیاسی داشته و رییس جمهور آنها را با توصیه عبدالرب رسول سیاف رهبر حزب اتحاد اسلامی و مارشال محمدقسیم فهیم در این سمت ها منتصب کرده اند. براساس قانون اساسی انتخاب رییس و اعضای کمسیون مستقل حقوق بشر برای یک دوره پنج ساله از صلاحیت های رییس جمهورمی باشد، اما این امر باید براساس رهنمودها و معیارهای اصولنامه پاریس در مورد نهادهای ملی حقوق بشری مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد انتخاب گردد. براساس اصولنامه پاریس کمیشنران حقوق بشر باید دارای تجربه و تخصص کافی در عرصه فعالیت های حقوق بشری باشند، دارای سابقه جنگی نبوده و به هیچ سیاسی وابستگی نداشته باشند. اما گفته می شود در میان فهرست جدید اعضای این کمسیون کسانی شامل می باشند که وابستگی سیاسی داشته و در گذشته نیز در احزاب سیاسی و نظامی که دخیل در جنگ های داخلی و نقض گسترده حقوق بشر بوده می باشند. حتی گفته می شود یکی از آنها پیشینه کار با گروه طالبان داشته و در سمت های گوناگون با این گروه کار کرده است. بیشتر این اشخاص از افراد وابسته به مارشال محمدقسیم فهیم و عبدالرب رسول سیاف هستند که هردوی آنها متهم به نقض گسترده حقوق بشر در افغانستان می باشند.
یک سال پیش اعضای جامعه مدنی در ملاقات با رییس جمهور کرزی لیستی از فعالین جامعه مدنی و حقوق بشری را به رییس جمهور کرزی تسلیم نمود تا از میان آنها کمیشنران جدید کمسیون مستقل حقوق بشر را انتخاب نمایند؛ اما پس از یک سال تاخیر اکنون در لیست جدید تقرری ها هیچ کسی از میان آنها به چشم نمی خورد. بنابراین به نظر می رسد که رییس جمهور کرزی افراد جدید را بدون توجه به اصولنامه پاریس و تحت تاثیر رهبران جهادی و زورمندان محلی و آنانیکه متهم به نقض حقوق بشر می باشند معرفی کرده است. آنها می خواهند با اعزام افراد وابسته به خود، از مستندسازی اعمال گذشته شان از سوی این نهاد جلوگیری نموده و در برابر فعالیت ها و کارهای کمسیون مشکل خلق نماید.
تقرری جدید در این نهاد واقعا قابل نگرانی است. کمسیون مستقل حقوق بشر مسئولیت دشواری برای تامین عدالت، حمایت و حفاظت از حقوق بشر و بازرسی پرونده های نقض حقوق بشر در گذشته سیاه ظلم و بیداد افغانستان دارد. این نهاد باید از حقوق بشر در برابر قانون شکنی ها، زورگویی ها، سنت های خرافاتی و جنگ و ستیز های مسلحانه محافظت نموده، پرونده های کشتار، قتل عام، جنایت و تخریب طی چند دهه گذشته افغانستان را مستند ساخته و ناقضان نقض حقوق بشر را به محاکمه بکشاند.
این نهاد در طول یازده سال گذشته کارهای مهمی انجام داده و کارهای دشوار و نا تمام دیگر روی دست دارد. برنامه عدالت انتقالی که براساس آن به تمام موارد جرایم جنگی و نقض حقوق بشر رسیدگی شده و ناقضان حقوق بشر به محاکمه کشانده می شود و نیز گزارش "ترسیم منازعه" که براساس آن تخطی های حقوق بشری را در کابل و ولایات افغانستان مستند کرده و با انجام تحقیق میدانی ردپای افراد، قوماندانان و رهبران گروه ها را در تخطی های حقوق بشری مشخص می کند، از اولویت های این نهاد می باشند. بنابراین رسیدگی به این موارد با توجه به چالش های که فراروی آن وجود دارد، نیازمند کمیشنران متعهد و باورمند به حقوق بشر می باشد. آنهاییکه واقعا به حقوق بشر معتقد بوده و در راستای آن هرگونه ریسکی را قبول کند و به هیچ مصلحت سیاسی و اقتصادی تن ندهند. بنابراین ورود این افراد در ساختار کمسیون مستقل حقوق بشر می تواند استواری و توان تیم کاری این نهاد را در برنامه عدالت انتقالی و سایر اولویت های این نهاد که تاکنون توانسته جسورانه و متعهدانه از حقوق بشر در افغانستان دفاع نماید، تضعیف کند. نگرانی دیگر این است که این افراد به دلیل وابستگی های سیاسی اش، در مسیر برنامه عدالت انتقالی چالش خلق کرده و اسناد جمع آوری شده این نهاد را نابود سازد.


۱۳۹۲ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

آیا پاکستان در افغانستان قصد کودتا دارد؟




هادی صادقی

والی میدان وردک در جلسه شورای امنیت ملی از ورود گروهی جنگجویان پاکستانی در لباس طالبان به ولسوالی های جغتو، چک و دایمرداد این ولایت خبرداده و گفته است که این افراد برای ناامن کردن افغانستان به این ولایت گسیل شده اند. افزون برآن، گفته می شود که بیش از دو صد تن از ماموران ارتش و آی اس آی پاکستان در ولایت های میدان وردک و لوگر مستقر شده است. در همین حال صدیق صدیقی سخنگوی وزارت امور داخله نیز به رسانه ها گفته است که به "جنگجویان طالبان در مدارس شان در پاکستان گفته می شود که نظامیان هندی در مناطق شرقی افغانستان در کنار نظامیان افغان علیه جنگجویان طالب می جنگند و از این طریق آنها را برای جنگ به افغانستان گسیل می دارند". هرچند ظاهرا این اتفاق ها تاکنون از سوی حکومت چندان جدی گرفته نشده؛ اما بدون شک، هریک از این موارد اقدامات سنجیده شده و دارای پیام های مشخص به دولت افغانستان می باشد که باید بررسی و شناسایی شود.
پس از مواجهه نظامی مرزی اخیر افغانستان و پاکستان و به تعقیب آن سفر رییس جمهور کرزی به هند، پاکستان دست به اقدامات واکنشی خطرناک علیه دولت افغانستان زده و ادامه این تحرکات احتمالا ادامه خواهد داشت. تعطیلی مدارس دینی طالبان در خاک پاکستان و اعزام آنها به جبهات جنگ در افغانستان، اعزام مامورین آی اس ای و ارتش پاکستان در ولایت های کنر و میدان وردک و اینک ورود صدها جنگجوی مسلح از مناطق قبایلی پاکستان در ولایت میدان وردک و سایر اقدامات خرد و کوچک نظامی و اپراتیفی که همه روزه جریان دارد، همه از اقدامات واکنشی اخیر پاکستان می باشند. حکومت افغانستان این اقدامات را ادامه روال جنگ و گریز گذشته و بازی های استخباراتی همیشگی پاکستان تلقی نموده و از پیام های روشن سیاسی و مقاصدی که در پشت این سناریوها قرار دارد، یا غافل است و یاهم نادیده می انگارد. حقیقت این است که هریک از چند اقدام نظامی و استخباراتی اخیر پاکستان از تاکتیک ها و ابزارهای گذشته آنها متفاوت بوده و به نظر می رسد که پاکستان بازی تازه ای ساز کرده است. دولت افغانستان باید این اقدامات را به مثابه آغازی بازی تازه و خطرناک پاکستان در نظرگرفته و برای آنها اقدامات مقتضی و جدی را اتخاذ نماید.
اقدامات پیهم و سازمان یافته اخیر پاکستان در ارتباط با افغانستان شبیه طرح کودتا و یا عمل نظامی گسترده و سراسری می باشد. استقرار مامورین ارشد ارتش و آی اس آی، اعزام طلبه های پاکستانی به مثابه لشکر جنگی و نیز ورود صدها جنگجوی مسلح از مناطق قبایلی در ولایت میدان وردک (پای گوش کابل) همگی به گونه ای آشکارا مقدمات یک کودتا و یا عمل نظامی سراسری می باشد. به نظر می رسد هدف پاکستان از این اقدامات حساب شده، قرار دادن کابل در تنگنای نظامی و سیاسی است که تحت آن شرایط ناگزیر از تن دادن به خواست ها و مطالبات پاکستان و دادن امتیاز به این کشور باشد.
پاکستان می خواهد با اعزام ده ها هزار طلبه آماده جنگ و مشئون از القائات ایدئولوژیک به افغانستان و استقرار آنها در دروازه های کابل، کابل را مورد تهدید قرار دهد و از این طریق حکومت افغانستان را وادار به پذیرش خواست هایش کند. ورود گسترده این جنگجویان و سازماندهی نظامی و سیاسی آنها توسط مامورین کارکشته ارتش و آی اس آی که در حال حاضر در ولایت لوگر و میدان وردک مستقر شده اند، قادر به برهم زدن امنیت این ولایت ها و معرض تهدید قراردادن کابل می باشد. در حال حاضر با توجه به خاموشی و غفلت دولت افغانستان از درک این تهدید ها، زمینه برای اجرای این سناریو فراهم است. خروج نیروهای آمریکایی از ولایت میدان وردک که اخیرا با فرمان رییس جمهور کرزی عملی شد، این منطقه استراتژیک را به مکانی مطمئن و خوب برای طالبان و جنگجویان اعزامی پاکستان بدل کرده است. آنها در خلاء حمایت نظامی سربازان ناتو در این ولایت و در کنار جنگجویان طالب و حزب اسلامی، می تواند به راحتی این ولایت را در معرض سقوط قرار داده و از این طریق کابل را تحت فشار قرار دهد. بنابراین حکومت افغانستان باید این اقدامات حساب شده پاکستان را با جدیت و دقت مطالعه کرده و برای مقابله با آن تدابیر سیاسی و نظامی لازم را اتخاذ نماید.
این مطلب قبلا در روزنامه اطلاعات روز نشر شده

۱۳۹۲ خرداد ۱۲, یکشنبه

سفر هیات طالبان به تهران؛ پیام ها و پیامدها

هادی صادقی
  اخیرا برخی رسانه های ایرانی از جمله خبرگزاری فارس از سفر مقام های ارشد گروه طالبان و گفتگوی آنها با مقام های سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی خبر داد. این خبرگزاری روز شنبه در یک خبرکوتاه نوشته بود که "این هیات از اعضای نمایندگی سیاسی گروه طالبان در قطر می باشند که سرپرستی آن را طیب آغا به عهده داشته و با مقام های امنیتی جمهوری اسلامی ایران در تهران ملاقات کرده است". سفارت ایران در کابل این خبر را رد کرده، اما یک عضو  ارشد گروه طالبان در صحبت با بی بی سی سفر یک هیات بلند پایه طالبان به تهران را تایید کرده است. علاوه برآن رسانه های پاکستانی نیز از قول یک مقام طالبان نوشته که گروه طالبان سفر این هیات به تهران را تایید نموده است. اگر این خبر درست باشد، این اولین باراست که گروه طالبان از سال 2001 تاکنون به گونه ای رسمی با دولت ایران مذاکره می نماید و برای اولین بار ایران در گفتگوهای صلح حکومت افغانستان با طالبان که اکنون به یک معادله ای منطقه بدل شده، وارد می شود. هرچند پیش از این نیز بارها گزارش های در مورد روابط پنهان ایران با برخی رهبران طالبان و نیز کمک های مالی، نظامی و اطلاعاتی ایران به گروه طالبان در افغانستان منتشر شده بود، اما هیچگاه به گونه ای رسمی از سفر و مذاکره هیات سیاسی طالبان به تهران و گفتگوهای آنها گزارشی شنیده نشد. هرچند سفارت ایران در کابل این خبر را رد کرده، اما از آنجاییکه ابتدا این خبر از سوی خبرگزاری فارس (متعلق به سپاه پاسداران است) منتشر شد و از سوی برخی مقام های ارشد طالبان تایید شده، احتمال انجام این دیدار زیاد است. اکنون باید دید که این سفر و گفتگو چه پیام ها و پیامدهایی برای افغانستان و متحدین غربی اش دارد.
سفر هیات بلند پایه از دفتر سیاسی طالبان در قطر به تهران در شرایط کنونی، به معنی اذعان طالبان به نقش ایران در معادله جنگ و صلح افغانستان و آینده ای پس از 2014 می باشد. تاکنون آمریکا، دولت افغانستان و سایر بازیگران منطقه ای پروسه مصالحه تلاش می نمودند نقش ایران را در این روند نادیده انگاشته و از هرگونه تماس، مشوره و همکاری این کشور در روند گفتگوهای صلح خودداری ورزند. به همین دلیل ایران تاکنون عملا از هریک از معادلات منطقه ای پروسه مصالحه (دوحه، ریاض، اسلام آباد و کابل) بیرون بود. اکنون تن دادن مقام های گروه طالبان به مذاکره با دولت ایران، به معنی اذعان به نقش ایران در این گفتگوها و به رسمیت شناختن این کشور در پروسه مصالحه می باشد. هنوز روشن نیست که مقام های سیاسی طالبان تحت چه الزام ها و مصلت هایی به گفتگو با مقام های امنیتی وسیاسی جمهوری اسلامی ایران حاضر شده، اما یک احتمال وجود دارد اینکه طالبان خواسته باشد از این طریق پیام های روشنی را به امریکا، قطر و سایر بازیگران غربی روند مذاکرات صلح که از رقبای سرسخت ایران هستند، ارسال کرده باشد. ورود ایران به گفتگوهای صلح با طالبان، برای امریکا و متحدینش، قطر و سایر بازیگران منطقه ای مذاکرات صلح ناخوش آیند است. این امر قادر به بهم زدن معادلات مذاکره و مصالحه بوده و می تواند جبهه جدیدی در کنار دیگر جبهه های کابل، ریاض، دوحه و اسلام آباد باز کند. بنابراین سفر هیات سیاسی طالبان به تهران را باید در آنسوی روابط و تعاملات این گروه با آمریکا تحلیل کرد و این فرضیه قوی است که شاید مشکلی میان طالبان و امریکا به میان آمده و این گروه با سفر به تهران به واشنگتن هشداری ارسال کرده است.
در صورتیکه با این گفتگوها پای ایران در روند مذاکرات صلح با طالبان باز شود، باید منتظر تغییرات مهمی در روند جاری سیاسی کشور و مواضع طالبان در گفتگوهای صلح باشیم. دولت ایران از روند سیاسی کنونی افغانستان که با همکاری امریکا و سایر متحدین غربی اش پیش می رود، به شدت ناراض است. این کشور مخالف همکاری های نزدیک افغانستان با امریکا و کشورهای غربی بوده و بارها در سیاست های اعلانی و اعمالی اش این موضوع را بیان کرده اند. بنابراین با ورود ایران به گفتگوهای صلح، معادله مصالحه با بلند رفتن تقاضاها و خواسته های طالبان تغییر خواهد کرد و کورسوها و چاله های بزرگی در روند جاری مذاکرات صلح در برابر دولت افغانستان و متحدین غربی اش ایجاد خواهد شد. ایران تلاش می کند تا مانع سازش طالبان با امریکا و دولت افغانستان برسر ارزش ها و مطالبات مورد توافق جامعه جهانی شود و نگذارد بار دیگر در افغانستان نظامی حاکم شود که به ارزش های دموکراسی معتقد و با آمریکا و کشورهای غربی متحد و همکار نزدیک باشد.
این مطلب قبلا در روزنامه اطلاعات روز نشر شده

توقف فعالیت های صلیب سرخ، تعلیق زندگی بازماندگان جنگ




هادی صادقی

کمیته بین المللی صلیب سرخ، تمام فعالیت هایش را در افغانستان به شکل موقت متوقف کرده است. این تصمیم پس از حمله هفته گذشته گروهی از مهاجمان مسلح بر دفتر ساحوی این ولایت در شهر جلال آباد از سوی دفتر مرکزی این اداه گرفته شده است که منجر به کشته شدن یک محافظ و مجروح شدن سه کارمند به شمول رییس این دفتر شد. این خبر برای مردم افغانستان ناگوار است؛ صلیب سرخ، یار و یاور دلسوز مردم افغانستان در بد ترین شرایط بوده است. این نهاد در طول سه دهه بی ثباتی، جنگ و ویرانی، پناه مطمئنی برای مردم بی پناه افغانستان بوده که با چتر حمایتی وسیع آن صدها هزار تن در گیر و دار جنگ و فرار از معرکه کشتار و ویرانی نجات یافته، میلیون ها تن دیگراز حمایت های اساسی آن برخوردار شده و ده ها هزار معلول و مجروح با برنامه های توانبخشی این دوباره به زندگی برگشته اند. این نهاد در سخت ترین شرایط جنگی و هرج و مرج مردم افغانستان را تنها نگذاشته و مدام با حمایت های بی دریغ بشردوستانه و با خدمات حیاتی و اولویه اش در کنار مردم بی پناه افغانستان حضور داشته است. کمیته بین المللی صلیب سرخ در یازده سال گذشته نیز، یکی از مهمترین سازمان های بین المللی فعال در افغانستان بوده که در بخش های مختلف خدمات ارزنده ای را به مردم افغانستان ارائه داده است. هم اکنون این نهاد در هفده ولایت دفتر داشته که 1800 کارمند داخلی و خارجی در آن کار می کنند. گفته می شود این نهاد تاکنون صدها میلیون دالر را در بخش های مختلف در افغانستان به مصرف رسانده است.
کمک به اسیران جنگی، عرضه خدمات توانبخشی به معلولان، خدمات صحی به قربانیان جنگ، توزیع مواد غذایی و غیر غذایی، کمک به بی جاشدگان داخلی، خدمات آبرسانی و کمک به معارف از فعالیت های این کمیته در افغانستان می باشند.
میلیون ها معلول، بیجاشده و بازمانده سه دهه جنگ های مرگبار عملا حیات و بقایش به کمک ها و خدمات صلیب سرخ و سایر نهادهای امدادی بشردوستانه وابسته می باشد. حکومت افغانستان خود هیچ توانی برای دست گیری و حمایت از میلیون ها معلول و بیجاشده بازماندگان جنگ نداشته و هیچ برنامه ای حمایتی مطمئن برای بقای آنها وجود ندارد. بنابراین با توقف و یا تعطیلی کمیته بین المللی صلیب سرخ در افغانستان، زندگی صدها هزار معلول و بازمانده جنگ که وابسته به کمک ها و برنامه های حمایتی و توان بخشی این نهاد ها می باشد نیز مختل و فلج خواهد شد.
کمیته بین المللی صلیب سرخ، موسسات ماین پاکی و سایر نهادهای امدادی بشردوستانه، به هیچ یک از طرف های منازعه رابطه نداشته و متعلق به تمام بشریت است. آنها نه برمبنای تعلق به یکی از طرف های درگیر، بلکه صرفا به منظور کمک به قربانیان جنگ فعالیت نموده و به افراد بازمانده جنگ، نه براساس تعلق آنها به یکی از طرفین، بلکه صرفا برمبنای انسانیت عرضه خدمات می نماید. بنابراین از نظر قانونی، اخلاقی و انسانی هریک از طرف های درگیر منازعه ملزم به حمایت از آنها می باشد.
حمله بر دفتر کمیته بین المللی صلیب سرخ، اقدام سازماندهی شده علیه این نهاد نیست؛ بلکه این حمله بخشی از وضعیت کلی کشور می باشد. تروریستان و گروه های دهشت افگن، به هیچ چیزی رحم نمی کند و برای دهشت افگنی و ایجاد رعب و وحشت به هیچ الزام انسانی، اخلاقی و اسلامی معتقد نیست. آنها بر مساجد، مکاتب، مکان های عمومی، تاسیسات دولتی و خارجی و هر مکانی که برایش میسر باشد، حمله می نماید، هرکسی را می کشد و در این میان دفتر کمیته بین المللی صلیب سرخ نیز مستثنا نیست. بنابراین نباید کمیته بین المللی صلیب سرخ این عمل تروریستان را اقدام مشخص و هدفمند علیه خود تلقی کرده و براساس آن فعالیت های خود را متوقف نماید. بنابراین توقف فعالیت های این نهاد در شرایط کنونی موجه نبوده و باید وابستگی زندگی صدها هزار معلول و بازمانده جنگ به کمک های این نهاد در نظر گرفته شود. هیچ کسی، به شمول طالبان و دولت افغانستان به هیچ وجه خواهان توقف فعالیت های بشردوستانه صلیب سرخ در کشور نیست و حکومت نیز به مسئولیت خود در قبال حفاظت از امنیت این نهاد واقف اند؛ اما تامین امنیت دایمی و جلوگیری از هرگونه حملات مسلحانه از توانش خارج می باشد.
از چندی بدینسو حملات علیه دفاتر و مامورین سازمان های امدادی بین المللی در افغانستان افزایش یافته و این امر نگرانی های جدی ای در مورد احتمال کاهش یا توقف فعالیت های آنها در افغانستان خلق کرده است. در صورتیکه دولت امنیت این نهادها را تامین نکند، احتمال رفتن و یا کاهش فعالیت های نهادهای کمک کننده بین المللی در کشور زیاد است. بنابراین حکومت باید این مسئله را درک کرده و اجازه ندهد سازمان های کمک کننده خارجی در افغانستان دلسرد شوند.
این مطلب قبلا در روزنامه اطلاعات روز نشر شده