۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

سحرگاهِ جنبش دانشجویی؛ پیش به سوی اصلاحات



هادی صادقی



عمر دانشگاه در افغانستان به هشتاد سال می رسد؛ اما جنبش دانشجویی برای اصلاح این روزها تازه در حال شکل گیری است. این جنبش با نفس های خسته ی ده ها دانشجوی معتصب دانشکده علوم اجتماعی در اعتراض به وجود تبعیض، فساد و بی سوادی در این دانشکده بنیان نهاده شده و با حمایت های گسترده مردمی، نهادهای مدنی، رسانه ها و احزاب سیاسی تعقیب و اینک دارد به ثمر می رسد. هرچند برخی ها تلاش می کردند با برچسب قومی و سیاسی ساختن موضوع این حرکت را سبوتاژ کند، اما روح اصلاح گری و اراده پاک دانشجویان، این حرکت را از کورسوها و باتلاق های که برای بلعیدنش ایجاد کرده بود، نجات داده و به خیزش عمومی برای نسل دانشجو تبدیل کردند. اکنون این تنها اعتراض دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی به ریاست این دانشکده نیست؛ بلکه موج کلان اصلاح طلبی، عدالت خواهی و مبارزه با بی سوادی در سراسر جامعه دانشگاهی افغانستان است. دانشجویان معتصب پیش قراولان این حرکت و قهرمانان نبرد با سیاهی شب اند که دارد به سحرگاه جنبش اصلاح طلبی ختم می شود و عبدالله فاروق صرفا سمبل تبعیض، فساد و بی سوادی بوده نه تمام موضوع این حرکت. این تنها دانشکده علوم اجتماعی نیست که از تبعیض، فساد و بی سوادی رنج می برد؛ بلکه این واقعیت دردناک تمام ساختار و ادارات اکادمیک و اداری افغانستان بوده و نیاز به خیزش عمومی مردم افغانستان و خصوصا قشر آگاه و بیدار جامعه دارد.
دانشگاه و دانشجو در مقاطع مهم تاریخی افغانستان نقش های تعیین کننده بازی کرده است. هر بار که دانشگاه و دانشجو وارد معادلات قدرت و سیاست شده، مسیر سیاست را تغییر داده و تحولات بزرگی را برای افغانستان رقم زده و این نشان می دهد که دانشجویان می تواند در سمت و سو بخشی به معادله قدرت و سیاست نقش ارزنده ای بازی کند. در هریک از دو مرحله (کمونیست ها و مجاهدین) ای که دانشجویان وارد سیاست شده، مطالبات مدنی آنها با خشونت، نظامی گری و رادیکالیسم ایدئولوژیک دنبال شده و پیامدهای زیانباری برای افغانستان ببار آورده است. مطالبات مدنی و سیاسی دانشجویان کمونیست که در قالب حلقه های مختلف دانشجویی خلق، پرچم و سایر نحله های کمونیستی دنبال می گردید، نهایتا به کودتای خونین 1357 علیه حکومت محمد داوود خان گردید و مرحله دوم مطالبات سیاسی و مدنی اسلام گراها در دانشگاه های کابل که در قالب حلقه های مختلف مجاهدین تعقیب می گردید نیز منجر به جهاد مسلحانه و خونین علیه رژیم کمونیستی گردید. این دو تجربه نهضت مطالبات مدنی و سیاسی دانشجویی در افغانستان بوده که هرکدام آن خشونت، ویرانی، کشتار و تخریب گسترده را برای افغانستان ببار آورده است. فارغ از داوری در مورد ماهیت و پیامدهای این دو تجربه، هرکدام آنها تجربه های تلخی برای افغانستان است. رادیکالیسم ایدئولوژیک، خشونت و نظامی گری از مشخصه های هریک این دو تجربه نهضت دانشجویی در افغانستان بوده است. بنابراین از این رهگذر جنبش مدنی دانشجویی که تازه در اعتراض به فساد، تبعیض و ناکارآمدی شکل گرفته، پدیده ای مبارک بوده و باید از آن حمایت کرد. این جنبش آمده تا مطالبات مدنی خویش را نه با خشونت و نظامی گری، بلکه با مبارزات مسالمت آمیز و مدنی تعقیب نموده و نگذارند بیش از این فساد، تبعیض و بی سوادی در دانشگاه های افغانستان از استعدادهای وطن قربانی بگیرد. این حرکت دانشجویی، بدون تردید گسترش خواهد یافت و جنبش دانشجویی در مبارزه با فساد، تبعیض، ناکارآمدی و ایجاد اصلاحات در سراسر افغانستان گسترش خواهد یافت. کارهای زیادی است که دانشجویان به عنوان قشر روشن، آگاه و متعهد وطن انجام دهد؛ مبارزه با فساد، ایجاد اصلاحات، تامین برادری و وحدت ملی میان اقوام افغانستان، ایجاد امید به مردم و ساختن و آباد کردن افغانستان همه و همه کارهای اند که باید دانشجویان انجام دهند و این امر بدون هماهنگی، بسیج و اراده مشترک و محکم امکان پذیر نیست.
حکومت باید از تجربیات تلخ نهضت های دانشجویی در گذشته درس عبرت بگیرد و اجازه ندهد که دانشجویان مجبور به خشونت ورزی و گذشتن از شیوه های مدنی و مسالمت آمیز در پیگیری مطالباتش گردد. روحیه ی اجتناب از خشونت و فرهنگ اعتراضات مدنی، امری مبارک برای افغانستان است اما کارآمدی و اثر بخشی ان نیازمند ظرفیت دموکراتیک سیاستمداران و دولت مردان نیز می باشد. تازمانیکه حکومت ظرفیت دموکراتیک و گوش دادن به صداهای اعتراض را در خود ایجاد نکند، شیوه ی مسالمت امیز اعتراضات مدنی نیز پاسخگو نیست. بی اعتنایی به اعتراضات مدنی، به باز پروری خشونت در جامعه افغانستان کمک کرده و زمینه را برای تکرار تجربه های خونین گذشته فراهم می سازد.

این مطلب قبلا در روزنامه اطلاعات روز نشر شده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر