۱۳۹۱ آبان ۲۱, یکشنبه

پيشقراولان جنگ هاي داخلي آينده



هادي صادقي


فرضيه وقوع جنگ هاي داخلي با خروج نيروهاي خارجي كه ابتدا از سوي برخي ذهنيت ها در داخل و شماري از دستگاه هاي تبليغاتي و سو‍ژه سازي در خارج از كشور مطرح مي شد، اينك كم كم دارد به اجنداي رسمي شماري از افراد و حلقات خشونت طلب و ثبات ستيز در درون و بيرون حكومت افغانستان تبديل مي شود. محمد اسماعيل خان وزير انر‍ژي و آب پس از ايجاد شوراي مجاهدين،‌ اخيرا از مسلح ساختن آنان در غرب كشور و ايجاد لشكري به نام "لشكر احتياط" براي آنچه كه وي پاسداري از ارزش هاي مجاهدين،‌ دفاع از افغانستان پس از خروج نيروهاي ناتو خوانده است،‌ خبر داد. بدنبال آن مقام هاي محلي هرات نيز اعلام كرد كه اطلاعاتي را بدست آورده است كه آقاي اسماعيل خان به هوادارانش در غرب كشور سلاح توزيع كرده است. هرچند آقاي اسماعيل خان روز گذشته در كنفرانس مطبوعاتي اظهارات اخيرش را از سوي رسانه ها سوء تعبير خواند،‌ اما حقيقت اين است كه هم اكنون اسنادي بدست اداره امنيت ملي هرات است كه نشان مي دهد وي فرم توزيع سلاح را در ميان هوادارانش توزيع كرده و شوراي مجاهدين تحت سرپرستي وي به آرايش نظامي و سازماني دوباره مشغول است. دراين راستا، وي تنها نيست؛ بلكه از زمان القاء اين ذهنيت مخرب در ميان مردم،‌ بارها زمزمه هايي از توزيع اسلحه در ميان برخي فرماندهان جهادي سابق در مناطق شمال و شرق كشور شنيده شده است.  افزون برآن برخي سياستمداران ديگر نيز هراز چندگاهي بر تقويت اين فرضيه ي مخرب اصرار مي ورزند. اخيرا احمدضيا مسعود از رهبران جبهه ملي نيز از احتمال وقوع جنگ هاي داخلي سخن گفته بود و هشدار داد كه در صورت تقلب در انتخابات،‌ كشور به سمت جنگ هاي داخلي پيش خواهد رفت.
فرض "وقوع جنگ هاي داخلي پس از خروج نظاميان خارجي" كه معلول برخي ذهنيت هاي منفي باف،‌ خشونت طلب و ماجراجو مي باشد،‌ از چندي بدينسو دست آويز شماري از حلقات و اشخاص استفاده جو داخلي و خارجي قرار گرفته كه تلاش مي كنند با استفاده از آن ياس و نااميدي را در ميان مردم افغانستان تزريق و زمينه را براي استفاده جويي ها و فرصت طلبي هاي خود فراهم نمايند. اين فرض را اگر يك فرضيه محال نگوييم،‌ حداقل مي توان گفت كه به هيچ وجه فرضيه واقعبينانه و عاقلانه نيست. هرچند در حال حاضر نيروهاي امنيتي به سختي از امنيت نيم بند در برابر تروريسم دفاع مي كنند و ثبات سياسي سايه ي ناتو و آمريكا در كشور پنداشته مي شود؛‌ اما نيروهاي امنيتي افغانستان به اندازه كافي قدرتمند مي باشند كه از ثبات سياسي و نظم موجود پاسداري كنند. سيصد هزار مردان مسلحي كه شب و روز را شجاعانه در مبارزه با تروريستان و پاسداري از استقلال و امنيت وطن شان فداكاري و خدمت مي كنند،‌ به هيچ وجه اجازه نخواهند داد كه روياهاي كساني كه نام و نانش را در بي ثباتي و آشفتگي افغانستان مي بينند، تحقق يافته و دست آوردهاي ده ساله مردم افغانستان از بين برود. هرچند در افغانستان مساله اقوام يك واقعيت است، اما چند دهه بي ثباتي،‌ ويراني و آشفتگي و ده سال در كنارهم زيستن و تلاش مشترك براي آباداني و سازندگي،‌ درس هاي لازم چگونه زيستن را به تمام اقوام افغانستان داده است. مردم افغانستان اينك آموخته اند كه علي رغم تفاوت ها چگونه برادر وار در كنار هم زندگي نموده،‌ همدلي و يگانگي را پاس داشته و پيشرفت و سازندگي را سرلوحه ي خويش قرار دهند. بنابراين مردم افغانستان،‌ جوانان و تمام آنانيكه با استفاده از ده سال گذشته سرمايه هاي مادي و معنوي اندوخته و لذت دموكراسي را چشيده اند،‌ به هيچ وجه اجازه نخواهند داد كه افغانستان يك باردگر به سمت هرج و مرج و جنگ هاي داخلي كشيده شود.
اصرار بر اين فرضيه نادرست،‌ بيشتر انگيزه هاي سياسي دارد. عناصر و حلقات داخلي به اين فرضيه بيشتر به مثابه ي ابزاري براي تهييج افكار عمومي عليه ناكارآمدي هاي حكومت متوصل شده و تلاش مي كنند از اين طريق حكومت را ناكام جلوه داده و در ميان مردم براي خود جاي پاي فراهم نمايد. عناصر خارجي نيز از آن بيشتر به عنوان ابزار فشار بر حكومت استفاده كرده و با استفاده از آن تلاش مي كنند زمينه را براي دست بردها و دخالت هاي خودشان در روندهاي مهم سياسي كشور فراهم كنند. بنابراين،‌ چسپيدن به اين فرضيه،‌ جز القاي حس نااميدي در ميان شهروندان هيچ سودي ندارد و رهبران سياسي كشور نبايد بيش از اين با القائات منفي،‌ عمدا كشور را بسوي بحران و بي ثباتي پيش ببرد.