۱۳۹۱ تیر ۱۲, دوشنبه

جرگه جوانان؛ تلاشی برای نهادینه کردن عرف "جرگه ها"


                                                                             هادی صادقی


روز گذشته گردهم آیی بزرگی بنام جرگه ملی جوانان افغانستان در کابل تدویر یافت. هدف این نشست بررسی برنامه مصالحه با مخالفین مسلح دولت و سهیم ساختن جوانان در روندهای جاری سیاسی کشور عنوان شده است. اما براستی، هدف واقعی این گردهم آیی چیست؟ آیا این گردهم آیی می تواند جوانان را وارد روند های سیاسی کشور کرده و دیدگاه های جوانان را با حکومت مطرح کند؟ آیا جرگه جوانان می تواند روزنه ای به کلاف سردرگم مصالحه بگشاید؟ حقیقت این است که حکومت به تمام موضوعات از جمله جوانان، بادید سیاسی و ابزارگونه می نگرد. هرچند هدف اعلانی این گردهم آیی، بررسی برنامه مصالحه و در نظر گرفتن دیدگاه های جوانان عنوان شده است؛ اما هدف واقعی این برنامه غیر از آن چیز است. تیم حاکم گرایش شدیدی به رویه های منسوخ و قبیله ای حکومت داری داشته و تمام جرگه های بزرگان و جوانان، در راستای همین برنامه ها سازماندهی می شود. آنان تلاش می کند تا با احیای سنت های منسوخی چون جرگه ها، شوراهای مردمی و قبایلی، کارگزاری های تخصصی حکومت داری را دور زده، رویه های دموکراتیک را کنار گذاشته و دوباره آیین حکومت داری را به صده های گذشته رجعت دهد. برگزاری این گونه جرگه در خصوص موضوعات مختلف، کمک می کند تا اندک اندک، جرگه ها دوباره به عرف حکومت داری در افغانستان تبدیل شده و دموکراسی تضعیف گردد. در طول تاریخ افغانستان، جرگه ها صرفا نقش تایید کننده برنامه ها و سیاست های از قبل تدوین شده حکومت ها را داشته و از این نهاد صرفا به عنوان روپوش مشروعیت ساز از سوی حکام استفاده شده است. و مطمئنا گردهم آیی جوانان نیز استثنا از این قاعده نمی تواند باشد. بنابراین نمی توان از این گونه نهادها انتظارات خاص داشت. افزون برآن در خصوص ساختار این جرگه نیز پرسش های جدی وجود دارد. هرچند گفته می شود در این جرگه نزدیک به دو هزار نفر از تمام ولایات افغانستان اشتراک نموده، اما حقیقت این است که این جرگه حلقه های محدود از تسلسل زنجیره ای آدرس های مشخص می باشد. حلقه های که از اشخاصی در کابینه آغاز و به دوستان، اقارب و آشنایان آنان محدود می گردد. هیچگونه میکانیسم روشن و دموکراتیک برای گزینش اشتراک کنندگان این جرگه وجود نداشته و بنابراین نمی تواند از تمام جوانان افغانستان نمایندگی کند.
حقیقت این است که جوانان هیچ جایگاهی در متن سیاست های اعلانی حکومت آقای کرزی ندارد و این گونه تلاش ها نیز سیاست های پوپولیستی حکومت برای جلب جوانان و یا سرگرمی آنان می باشد.  این در حالی است که افغانستان به عنوان کشوری که به لحاظ تناسب جمعیتی بیشترین جوانان را دارا می باشد و جوانان به عنوان نسل پویا، فعال، باانگیزه، از جایگاه قابل توجه در مناسبات اجتماعی و سیاسی کشور برخوردار نیستند. بخشی از این وضعیت در ساختارها و مناسبات اجتماعی سنتی و فرهنگ "شیخوخیت" و "ریش سفید سالاری"  ریشه دارد که این موضوع باعث شده است تا جامعه افغانستان به عنوان یک جامعه سنتی کم تر فرصت بهره بردن از ظرفیت ها و پوتانسیل های ارزشمند نسل جوان خود را داشته باشد. موضوعی که ضربه های جبران ناپذیری را بر زیر ساخت ها و مولفه های رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی و فرهنگی کشور در طول دهه های اخیر وارد کرده است. نهادینه بودن فرهنگ ریش سفیدسالاری باعث کاهش اعتماد به نفس و احساس مسئولیت نسل جوان کشورگردیده است. بنابراین توقع این است که حکومت باید جوانان را در متن سیاست های خویش قرار داده وبرخورد ابزاری با این قشر را کنار بگذارد.
 
  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر