۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

شورای هماهنگی احزاب و انتظار سامانمندی رقابت های دموکراتیک



هادی صادقی


احزاب سیاسی قدرتمند، جامعه مدنی پویا، رسانه های آزاد و منتقد و قشر متوسط در جامعه، از ارکان اساسی نظام دموکراسی می باشد. هر نظامی که فاقد این معیار ها و اصول باشد، هرچند از نظر فرم و ساختار شبیه نظام های دموکراسی باشد و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در آن برگزار گردند، اما نمی توان دموکراسی را به صورت واقعی و حقیقی آن تمثیل نمایند. در  این کشورها انتخابات ها نه میکانیسمی دموکراتیک و عادلانه برای انتخاب  رییس جمهور، بلکه نمایشی مضحک برای به صخره گرفتن شعور شهروندان بوده و نخبگان حاکم نه از طریق انتخابات عادلانه و آرای مردم، بلکه با مهندسی حاکمان صورت می گیرند. نظیر این نوع نظام ها در جهان فراوان می باشد؛ اکثر کشورهای عربی و آسیای میانه که از طریق نظام های اقتدار گرا اداره می شوند، دارای چنین نظام هایی می باشند. در بسیاری از این کشورها مانند نظام های دموکراتیک هر از چندگاهی انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی برگزار می گردد، اما هیچ تغییری در رهبری این کشور ها بمیان نیامده و هریک از حاکمان چندین دهه حکومت می کنند. نظیر مصر زمان مبارک، یمن دوره صالح یا کشورهای آسیای میانه. دلیل اصلی این امر نبود احزاب مقتدر و موثر و جامعه مدنی پویا بوده است. زمانی انتخابات معنی پیدا می کند که در آن احزاب موثر و رقیب وجود داشته باشد و گردش نخبگان حاکم با روند های دموکراتیک و آرای شهروندان از طریق رقابت سیاسی احزاب صورت بگیرد؛ در غیر آن نه نظام های تک حزبی دموکراسی را تمثل می کند، نه سلطتنتی و نه نظام های بی ثبات و رژیم های گذرا و مقطعی.
افغانستان در طول ده سال گذشته، به عنوان یک کشور پسا جنگ، پروسه نهادسازی را خوب به انجام رساند؛ پارلمان و قوه قضائیه شکل گرفت، قانون اساسی و سایر قوانین با محتوای دموکراتیک تصویب گردید، نهادهای دولتی برای حمایت از جامعه مدنی و رسانه ها ایجاد شد، رسانه ها و جامعه مدنی رشد قابل ملاحظه ای داشت و نهادهای دفاع از حقوق بشر و حمایت از آزادی بیان و جامعه مدنی بوجود آمد؛ اما در این میان احزاب نتوانستند همپای سایر عرصه ها به پیش برود و کارویژه های اصولی خود را به صورت درست و واقعی انجام دهد. هرچند در این مدت احزاب سیاسی به گونه ای قارچوار رشد نمود و بیش از صد حزب سیاسی جواز فعالیت بدست آوردند؛ اما عملا هیچ یک از این احزاب نتوانست کارویژه های اصولی خود را انجام داده و در روندهای دموکراتیک و رقابت های سیاسی نقش بایسته بازی نمایند. نقش احزاب در دو انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی گذشته بیشتر معامله گرانه و کوته بینانه بوده افزون برآن هیچگاه ظرفیت برنامه ریزی مشترک و فعالیت های سیاسی هماهنگ را در خود ایجاد نتوانستند. اکثر احزاب به صورت انفرادی فعالیت کرده و به همین خاطر نتوانسته نقش سیاسی قابل توجهی در انتخابات های گذشته بازی نمایند. اگر ائتلاف های نیز شکل گرفته، بسیار شکننده بوده اند. به تازگی شماری از احزاب و ائتلاف های سیاسی در کابل شورای هماهنگی را برای هماهنگی های سیاسی بیشتر میان احزاب بوجود آورده و انتظار می رود که این نهاد بتواند احزاب سیاسی را سامان مند بسازد. در صورتیکه این شورا بتواند هماهنگی های لازم را میان احزاب و ائتلاف های سیاسی در کشور بوجود بیاود؛ رقابت های دموکراتیک سامان مند تر شده و به شفافیت و سلامت انتخابات نیز کمک خواهد کرد.
موضوع مهم دیگر این است که این حرکت باید به عنوان یک طرح کلان ملی و فراتر از حکومت یا اپوزیسیون تلقی گردد؛ شورای هماهنگی احزاب و ائتلاف های سیاسی به هیچ وجه از سوی اپوزیسیون نبوده؛ بلکه یک طرح کلان برای سامانمندی فعالیت های حزبی و رقابت های دموکراتیک در کشور می باشد. همانگونه که احزاب سیاسی اپوزیسیون و طرفدار دولت در آن عضویت دارند. بنابراین حکومت نباید این حرکت را تهدید تلقی کند، بلکه باید از آن به عنوان تلاشی برای سامانمندی رقابت های دموکراتیک و برای تحکیم دموکراسی و مردم سالاری در کشور حمایت کند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر