هادی صادقی
تنش ها و تصادم های مرزی افغانستان و پاکستان کم کم به رویارویی نظامی رسمی دو کشور همسایه تبدیل شده و لحن دیپلماتیک دو کشور جایش را به ادبیات ستیزانه می دهد. هم اکنون افکار عمومی در دو کشور، خصوصا در افغانستان به شدت ملتهب بوده و جو حماسه و مقاومت در برابر پاکستان بر فضای عمومی افغانستان مستولی شده است. با حوادثی که اتفاق می افتد و روندی که در دیپلماسی بی نتیجه و به بن بست رسیده کابل و اسلام آباد جاری است، از اشتعال یک جنگ جدی و پر هزینه فاصله چندانی نداریم. اکنون پرسش این است که ادامه این وضعیت یا وقوع یک جنگ تمام عیار، چه پیامدهایی را برای دو کشور ببار خواهد آورد؟ این رویارویی چه هزینه ها و خطرهای بر افغانستان تحمیل می کند و چه فرصت های را خلق می کند؟ چون هر جنگی ضمن اینکه تخریب، وحشت و دهشت را ببار می آورد؛ فرصتی را برای دگردیسی ساختار ها و معاملات سیاسی کهنه و فرسوده نیز فراهم کرده و امکان طراحی یک معادله جدید و ساختار نوین را نیز میسر می سازد. بنابراین تداوم این روند یا اشتعال یک جنگ علنی محدود یا گسترده می تواند فرصت ها و پیامد های زیر را برای افغانستان ببار آورد.
1. پیش از هر چیز دیگر، این وضعیت فرصت دگردیسی ساختار و معادلات سنتی و فرسوده گذشته در افغانستان و پاکستان فراهم می کند. افغانستان اگر نتواند معادلات سیاسی منطقه و افغانستان را تغییر دهد، حداقل زمینه های ذهنی و روانی دگردیسی این ساختار ها و معادلات را در میان مردم افغانستان فراهم می کند.
2. با تداوم این روند یا اشتعال یک جنگ احتمالی؛ پاکستان بنیاد گرایی و افراط گرایی به عنوان حربه استراتژیک در قبال افغانستان را از دست می دهد. این حربه صرفا در سیاست حسن همجوارانه و مناسبات نورمال دو کشور امکان پذیر است. یعنی زمانی این حربه موثر و قابل استفاده می باشد که ذهنیت های مردمی در مناطق جنوب و شرق کشور همسو یا حداقل بی مساله با پاکستان باشد. در شرایطی که ذهنیت ها در این مناطق علیه پاکستان باشد، این کشور نمی تواند از این ابزار در افغانستان استفاده نماید.
3. تنش یا اشتعال یک جنگ احتمالی با پاکستان، ملی گرایی افغانی را زنده کرده و ذهنیت دشمنی با پاکستان را در میان مردم افغانستان گسترش می دهد. ملی گرایی افغانی در حال حاضر در دشمنی با پاکستان تعریف شده و اشاعه این امر در میان مردم افغانستان، امکان هرگونه نفوذ و دخالت های سیاسی پاکستان در افغانستان را از بین می برد. رویداد نخست "گوشته" و حوادث پس از آن موج گسترده دشمنی با پاکستان را در میان مردم و خصوصا نسل جوان ایجاد کرد و ذهنیت را برای بسیج ملی در برابر مداخلات پاکستان آماده ساخت. بنابراین تداوم این روند، ملی گرایی افغانی که در دشمنی با پاکستان تعریف می شود را افزایش می دهد.
4. با گسترش این نوع ملی گرایی و اشاعه ذهنیت دشمنی با پاکستان، زمینه های نفوذ و دخالت های فرهنگی و مذهبی پاکستان در افغانستان بسته شده و کشورِ هم فرهنگ و هم مذهب، به خصم متجاوزی تبدیل می شود که همه از آن نفرت خواهند داشت.
5. تداوم این وضعیت، ذهنیت های مردم افغانستان را برای امضای موافقت نامه امنیتی با آمریکا و ایجاد پایگاه های نظامی دایمی این کشور در افغانستان فراهم می سازد. تاکنون ذهنیت های مردم و خصوصا گروه های مذهبی و محافظه کار برای امضای این سند و ایجاد پایگاه های نظامی آماده نبود و آن را مغایر حاکمیت ملی وحسن همجواری با کشورهای همسایه می پنداشت؛ اما اکنون ترس از تجاوز بیرونی و لزوم دفاع محکم از تمامیت ارزی افغانستان، ذهنیت های اجتماعی را برای امضای این سند فراهم ساخته است.
6. تداوم این روند به هیچ وجه به نفع پاکستان نیست. رهبران پاکستان نیز با درک این امر، تلاش خواهند کرد از وقوع یک جنگ جدی یا ادامه روند موجود جلوگیری نمایند. به همین خاطر حکومت پاکستان تاکنون از هرگونه اظهار نظر رسمی و واکنش جدی در برابر اظهارات آقای کرزی و رویداد های گوشته پرهیز کرده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر